پدر و پسری که به عنوان نگهبان برای یک شرکت کامیون زرهی کار می کنند، در حالی که روی یک پل هستند با تیمی از دزدان احتمالی روبرو می شوند. آنها به دام می افتند و باید نقشه ای برای فرار و اطمینان از بقای خود بیاورند.
لوسیوس پس از تسخیر خانهاش توسط امپراتوران ظالم که اکنون رم را رهبری میکنند، مجبور میشود وارد کولوسئوم شود و باید به گذشتهاش نگاه کند تا قدرتی پیدا کند تا شکوه رم را به مردمش بازگرداند.
خلاصه داستان:در اوایل قرن 19 میلادی.ژان والژان.به دلیل سرقت یک قرص نان.از نظر دولت مجرم خطرناک شناخته شده و به تحمل حبس محکوم می شود.19 سال پس از تحمل این حبس طولانی مدت.والژان سرانجام آزاد می شود اما به قدری فقیر و گرسنه هست که ترجیح می دهد به زندان بازگردد.او پس از آزادی با یک اسقف انسان دوست مواجه می شود که به او غذا و خوابگاه می دهد.اما والژان به جای تشکر از اسقف.ظرف نقره ای او را می دزد!!بزدوی والژان توسط ژاندارمها دستگیر می شود اما اسقف با بزرگ منشی اعلام می کند که خودش این ظروف را به او داده است.والژان به شدت تحت تاثیر رفتار این مرد بزرگ قرار می گیرد.هشت سال بعد والژان تبدیل به فردی موفق و بی نهایت سخاوتمند شده است اما گذشته تاریک او.همواره بر زندگی موفقش سایه افکنده است.
خلاصه داستان:پس از اینکه توسط خانواده سلطنتی مورد سو sn استفاده قرار گرفت ، یک پری بدخواه یک نفرین را بر یک شاهزاده خانم قرار می دهد که فقط یک شاهزاده می تواند آن را بشکند ، همراه با کمک سه جن خوب.
خلاصه داستان:یک سرباز اسیر اسیر شده کانادایی توسط یگان نظامی ویژه انگلیس متشکل از آلمانی ها برای کمک به حمله به یک انبار بزرگ سوخت نازی ها در طوبروک لیبی نجات می یابد.
خلاصه داستان:یک خبرنگار جنگ ناامید ، ناتوان از یافتن جنگی که از او خواسته شده است تا آن را پوشش دهد ، راه پر خطر را برای همکاری با هویت یک فروشنده مرده اسلحه در پیش گرفته است.
خلاصه داستان:مایک لاکون یکی از اعضای اصلی گروهی از جاسوسان آزاد است. بخش قابل توجهی از کار آنها مربوط به C.I.A است. و در حالی که برای آنها پرونده است ، یکی از دوستانش او را روشن می کند و او را در آرنج و زانو شلیک می کند. تکلیف او ، برای محافظت از کسی ، در شعله های آتش فرو می رود. او تقریباً فلج شده است ، اما با بندهای قادر است دوباره موبایل شود. برای انتقام هر چیز دیگری ، مایک به دنبال دوست سابق خود می رود
خلاصه داستان:پیردی مستعد تصادف است. او از هر شرکت در شهر بیمه شده است زیرا او همیشه به نوعی مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. در روزی که او با الین دوست داشتنی شرکت کابین زرد ملاقات کند ، وی همچنین با وکیل کج بنام کریوی ملاقات می کند. پیردی یک مخترع است و وقتی کراو درباره شیشه الاستیک ، اختراع جدید خود می آموزد ، او قصد دارد این روند را سرقت کند. با کمک مرد دیگری به نام دکستیدر و پسران ، این اختراع یک میلیون دلاری را بدون توجه به اینکه صدمه ببیند ، دزدی خواهد کرد.
خلاصه داستان:یک کاریکاتوریست کنایه آمیز نزدیک بین ، که از تعهد بیزار است ، به دنبال یک سبزه چشم نواز ، مادر تنها 3 فرزند و تنها زنی که می تواند عقاید قوی ضد زن خود را تحمل کند ، قرار می گیرد و سرانجام او را پیشنهاد می کند و با او زندگی می کند.